طرح داستان نویسی کد3⃣1⃣ 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 [🌸به نام خدا🌸] سلام.💎🌿 من در حال حاضر دختری چادری هستم و چادرم را بسیار دوست دارم⁦❤️⁩ من در سن ۹ سالگی چادری شدم.ما خونمون توی محله ای بود که کنار خونمون مسجد بود. منم شوق و اشتیاق زیادی داشتم که برم مسجد و عضو بسیج مسجد بشم و باهاشون همکاری کنم.یه روز رفتم به مسجد و میخواستم در کلاس قرآن و مهدویت شرکت کنم ان روز من با مانتویی که تا زانوام بود و شلواری چسب و روسری بلندی وارد مسجد شدم و برای اسم نویسی به مربی ها گفتم اسمم را بنویسم در ان روز مسجد پر دختر های چادری بود حتی دخترک های کوچک هم چادر داشتند که تقریبا ۶یا۷ سالشان بود.من هم متحول شدم😇😇 عصر همان روز رفتم و قلکی که با پول تو جیبی های خانوادمون جمع کرده بودم و در اوردم از توی قلک و در آخر ۱۶۰ هزارتومن پول توجیبی داشتم همراه مادرم تاکسی سفارش دادیم و رفتیم توی شهر و وارد گالری حجاب سرای ریحانه شدیم از گالری حجاب ریحانه بسیار خوشم آمد چون هم نام با اسم خودم بود خلاصه رفتیم و یه چادر ملی پیدا کردیم و خریدیم.💎🌿 خیلی چادرم را دوست داشتم از ان روز به بعد هرروز که بیرون از خانه میرفتم با افتخار چادر سرم میکردم و بیرون میرفتم و تا الان که تقریبا ۴ یا ۵ سال میگذرد هنوز چادر بر سر دارم.🧕 فردا آن روز به کلاس مهدویت رفتم در آن کلاس درباره امام زمان نکات بسیار زیبایی یاد گرفتم و من و بچه های دیگه کلاس به معلم قول دادیم که هر دختر بد حجابی رو ببینیم بهش تذکر بدیم که خوب از یادگار خانم فاطمه زهرا استفاده کنه.💛🖤💛🖤 ⁦❤️⁩⁦❤️⁩خوشحالم که از یادگار مادرم خانم فاطمه زهرا مواظبت میکنم.⁦❤️⁩⁦❤️⁩ @kole_bar971122