🔸سوال سلام من ازنوجوانی عاشق بچه بودم بطوری که اگرکسی یه بچه داشت اونوازش می گرفتم تاوقتی که خانوادش می خواستن برن اونوبهشون میدادم انقدربچه دوست داشتم درسن ۱۷سالگی ازدواج کردم و۱۹سالگی حامله شدم داشتم روی ابرها راه می رفتم ازخوشحالی ولی فرزندم سقط شدو۱۰ماه بعددوباره حامله شدم باکلی اضطراب ونگرانی فرزندم بدنیااومدوقتی ۱سال ونیم داشت دوباره اقدام کردم ولی بازنتیجه نداد تا ۸سال ناباروری ثانویه گرفتم باکلی درمان وای وی اف فرزند دومم بدنیااومدالان بایدخوشحال باشم ولی اصلانیستم نمی دونم چم شده همش می گم چرانتونم هرموقع بخوام بچه داربشم چه گناهی کردم فکرم به بچه های دوباره هست وازوجوداین دونازنینم غافلم چه کنم خودمم خسته شدم 🔹پاسخ سلام و احترام . دوست عزیز این حس زیبای علاقه به مادری کردن در اکثر خانمها وجود دارد و این حس خدادادی هدیه پروردگار است به ما خانمها. اتفاقا این خصلت هم در ما آدمها وجود دارد که همیشه دنبال چیزهایی هستیم که نداریم و در غفلت برای نعمتهایی که داریم... پیشنهاد بنده این است که در جلسات خصوصی ریشه یابی شود که دلیل این ترس و نگرانی از اینده چیست ؟ و باید به کمک مشاور بتوانید به یک احساس رضایتمندی دائمی دست پیدا کنید . حتما درک میکنم بخشی از این نگرانی بدلیل بارداری های سخت شما بوده اما باید بتوانیم با راهکارهای دقیق پرونده هر بحران را بعد از حل بحران ببندیم و با انرژی کامل به سمت یک زندگی شاد و عاشقانه حرکت کنیم. زیبایی های زندگی را ببینید و قدر دان این همه نعمت باشید الخیر فی ما وقع موفق باشید خانی حسینی جهت مشاوره تلفنی با خانم خانی حسینی👇 @takfatemehkhanihossini