محمد شریف از بچه های شجاع کانال بود. او دلیرانه در همه جای کانال حضور پیدا می کرد و گلوله ها رو بادقت شلیک میکرد و دلاورانه می جنگید. همه از او روحیه می گرفتند. در این هنگام او به سختی مجروح شد. محمد در لحظه ی شهادتش به دوستش گفت:« به مادرم بگو برود شاه عبدالعظیم و مرا دعا کند.» بعد دستش را بالا گرفت و با صدای لرزان. اما با حالت عرفانی خاصی فریاد زد: «مهدی جان ، دست مرا بگیر.» بچه ها دیدند که در لحظه ی شهادتش، چگونه چهره ی معصومانه ی او از شادی شکفت! او به نقطه ای خیره شد و چشمانش برق زد. برگرفته از کتاب📚«راز کانال کمیل» صفحه۱۲۵ ╔❁•°•♡•°•❁╗ @komeil3 ╚❁•°•♡•°•❁╝