ای نوادگان قیده آیا شما در برابر چشم من باشید و مرا از میراثم محروم کنند و شما صدای دادخواهی مرا بشنوید و خبر آن را دریافت کنید! درحالیکه تعدادتان زیاد است و قدرت و تجهیزات فراوان دارید. شما را به یاری می‌خوانم ولی پاسخ من را نمی‌دهید. و ناله‌ام را می‌شنوید و یاریم نمی‌کنید. شما همان کسانی هستید که به نبرد مشغولید و به خیر و صلاح معروف. شما نخبگان و نیکانی هستید که برای ما اهل بیت انتخاب شده‌اید و در این راه با اعراب جنگیدید. و سختی‌ها را به جان خریدید و با گروه‌های مختلف پیکار کردید و با دلیرانشان ستیز کردید. پیوسته با ما و فرمانبردار ما بودید تا زمانیکه چرخ اسلام به گردش افتاد. شیر ناقه‌ی اسلام فراوان شد، دندان های شرک درهم شکست و دیگ دروغ از جوش افتاد و آتش کفر به خاموشی گرایید و دعوت به هرج و مرج پایان پذیرفت و دین نظمی نوین گرفت. پس چرا از حقیقت آشکار رو برتافتید و آن را مخفی می‌کنید و چرا پیمان شکنی می‌کنید و از ایمان به شرک بازمی‌گردید. بدا به حال گروهی که بعد از پیمانی که بستند سوگند خود را شکستند، و به اخراج پیامبرانشان همت گماشتند، درحالیکه ابتدا آنان آغازگر جنگ بودند. آیا از آنها می‌ترسید ؟! سزاوارتر است که از خدا بترسید اگر ایمان دارید! ادامه در قسمت بعدی⬅️