اي آسمان ، اي آبي پاک بي او کبوترها غريبند بي او تمام چشمه ساران از شوقِ خواندن بي نصيبند بي او پرستو بي قرار است در سينه دارد آه و فرياد بي او نمي بيني در اينجا پروانه اي را شاد و آزاد اي آسمان ابري بباران برفصل خشک ظلم وخنجر تا فصل بي مهري سرآيد از راه آيد ، فصل بهتر فصل طلوع نور مهدي فصل غروب رنگ ظلمت فصل خوش و رنگين کماني زيباترين فصلِ عبادت