چند سالی بود که پدر محمد صالح ، به خاطر کارش نمی توانست شب ها با ما هیئت بیاید؛ سال گذشته احساس کردم نبودن پدرش و آمدن به قسمت زنانه برایش کسالت‌آور شده و دوست ندارد در چنین فضایی قرار بگیرد... به ذهنم رسید که ایستگاه صلواتی کوچکی راه بیندازم! یک قابلمه بزرگ فرنی پختم با محمد صالح میز تاشویی جلوی در گذاشتم ظرف های فرنی روی میز چیدم یک پرچم هم کنارشان گذاشتم🏴 پسرم پشت میز ایستاد تا فرنی ها را پخش کند ... مردم که میدیدند یک پسر بچه کوچک تنها ایستاده در ایستگاه صلواتی از ماشین هایشان پیاده می‌شدند ، از محمد صالح فرنی می‌گرفتند و می گفتند : چقدر نذری گرفتن از دست تو میچسبه🌱 بعد از آن هر سال پسرم منتظر است محرم برسد و ایستگاه صلواتی اش را برپا کند کتاب [پرچمدار کوچک من] تجربه های خلاق مادران برای "تربیت حسینی کودکان"، شامل ۶۰ مصاحبه کوتاه با مادرانی که در تربیت کودکان خود از مفاهیم حسینی بهره جسته اند. @koolebar_azsh