بسم الله الرحمن الرحیم وقتی فرزندانمان قربانی می شوند پرده اول :چند روز قبل یک معلم قائم شهری شعری را به دانش آموزان خردسالش آموخت و کلیپ همخوانی آن را منتشر کرد. شعری که مضمون آن عشق و عاشقی دختر و پسری را همراه با توصیه به عرق خوری و اوباشگری را مطرح می کرد پرده دوم: دغدغه مندان عرصه فرهنگی و تربیتی و متعاقبا مسئولین استان به این اقدام خبیثانه که کودکان معصوم را به جای توصیه به فضیلتها و خوبی ها به شرارت و مشروب خوری فرا می خواند ، واکنش نشان دادند و اخباری مبنی بر برخورد با این معلم (که حداقل بی خرد است) منتشر شد پرده سوم: برخی خناسان فضای مجازی شروع به دلسوزی برای این معلم کردند و قربانی شدنِ فرزندان این سرزمین در بستر تربیت رذیلانه را نادیده گرفتند پرده چهارم : گروهی از مردم ، افراد شناخته شده و حتی باشگاه(به اصطلاح فرهنگی ورزشی) نساجی مازندران متأثر از این فضای مجازی در حمایت از این خانم معلم گفتند و نوشتند و حتی باشگاه مزبور اعلام کرد از این خانم در کار فرهنگی استفاده خواهد کرد!!! پرده پنجم(بی پرده): قدیمترها(قبل از انقلاب) اگر کسی برای ناموس مردم در کوچه و خیابان مزاحمت ایجاد می کرد با پرخاش به او می گفتیم : مگر خودت ناموس نداری ؟ مگر زن و بچه نداری ؟ حالا به حامیان معلم قائم شهری (که انشاءالله متنبه و بخشیده شده باشد) باید گفت: مگر شما فرزند ندارید ؟ آیا راضی می شوید معلمی به جای آموختن علم و دانش و ادب به فرزندانتان از مشروب و عربده کشی و اراذل و اوباش بودن و عشق و عاشقی های غیر اخلاقی بگویند؟ آیا از قربانی شدن فرزندانتان (فرزندان سرزمینمان) در پرتو این آموزشها احساس نگرانی نمی کنید؟ @kootahgooya