📕برشی از کتاب «خون دلی که لعل شد»/۱ ⚪️ روای خاطرات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای(مدظله العالی) از زندان‌ها و تبعید دوران مبارزات انقلاب اسلامی است 🔵حجره طبقه دوم من در شهر مشهد، مرکز استان خراسان، در جوار آستان امام هشتم علی‌بن موسی الرضا علیه‌السلام به دنیا آمدم. زادروز من، بیست و هشتم ماه صفر سال ۱۳۵۸ هـ.ق (فروردین ۱۳۱۸ هـ ش) است. خانه ای که در آن به دنیا آمدم، خانه‌ای کوچک و ساده بود که دو اتاق داشت؛ یک اتاق در طبقه بالا مخصوص پدر و مادرم و فرزندان کوچک‌شان بود، در طبقه پائین هم اتاقی برای خواهرانمان بود که مادرشان پیش از ازدواج پدرم با مادرم از دنیا رفته بود. بعداً پس از سی سال یا بیشتر، در ترمیم خانه، آن اتاق به دو اتاق تبدیل شد. یک سال پس از تولد من، همگی به خانه پدربزرگ مادری‌ام، یعنی آقا سیدهاشم میردامادی نجف‌آبادی ـ از علمای معروف که به علم و زهد و تبحر در تفسیر قرآن شهرت داشت و جزو علمایی بود که رضاشاه چند سال پیش از تولد من آنها را تبعید کرده بود نقل مکان کردیم. خانه ایشان نسبتا وسیع بود، اما پس از بازگشت پدربزرگ از تبعید، مجدداً به خانه خودمان برگشتیم. بعدها برخی از مریدان و دوستداران پدرم به توسعه خانه ما همت گماشتند، زمین متروکه کنار آن را خریدند و خانه بازسازی شد و ما دارای خانه جدیدی شدیم. مساحت هر دو خانه روی هم نزدیک دویست متر مربع می‌شد. امروز این خانه به مکانی عمومی برای ذکر و عبادت تبدیل شده و «حسینیه» نام گرفته است. در خانه فقط اثاثیه‌ای اندک و ساده بود که روز وفات پدرم ـ یعنی تقریبا ۴۵ سال پس از تاریخی که مورد بحث ما است ـ به مبلغ چهل و چند هزار تومان ارزیابی شد. البته این مبلغ شامل قیمت کتابها نمی‌شد. من دومین فرزند پسر خانواده هستم. از من بزرگتر سیّد محمد است و دو برادر و چند خواهر هم دارم. 🔁ادامه در بخش های بعد.... 🆔@kooyesimorgh