«نمیشکنم»
قبل انقلاب بوکسور بود؛ بلد بود هوک چپ و راست بزند، گارد بگیرد سر بدزد و از همه مهمتر: زیر ضرب مقاومت کند. بین فرماندهان هم مدل خاص خودش را داشت، مثلا یک بار خوابوند زیر گوش فرمانده گردانش… راویاش امیر رزاقزاده، تعریف میکند یک بار با جمع دیگری از فرماندهان در ماشین نشسته بودند، یک نفرشان پرسید اگر همین الان اسیر شدیم چه باید کرد؟ همه گفتند اینطور وانمود میکنیم که رزمنده عادی هستیم و اطلاعاتی نداریم و … تا کمتر تحت فشار قرار بگیریم. فقط او بود که گفت: «من میگم احمد متوسلیانم، فرمانده تیپ محمد رسول الله سپاه ایران، مثل روزهایی که توی رینگ بوکس بودم مقاومت میکنم و نمیشکنم»
دو ماه بعد از این تیرماه ۱۳۶۱ در لبنان، اسیر فالانژها و احتمالا اسرائیلیها شد. شک ندارم آنقدر مقاومت کرده تا دشمن را شکست داده. احمد، فرمانده یگانی که آن زمان هنوز لشکر نبود اما با حضور او، به تنهایی یک سپاه بود.
@jangneveshte