.... 💔 ... من نبودم آن روزها.... سوختنت را ندیدم... نه میخی دیدم نه زخم بازویی... اما به اندازه ی تمام شنیده هایم زجر کشیدم... کردم... برای غربت غریبانه ات...😭 و اکنون در حرارت آتشی می سوزم که بیادم می اورد شما آنقدر عظیم بود که حتی نمیتوانم ضریحت را بغل بگیرم و در آغوشت برای همه ی مصائبت بریزم...😭😭 اما مادر نمیگذارم قبر پنهانت پرچمهای عزاداری مرا پایین بکشد...👌 اینجا را به شما قدم به قدم حَرمت میکنیم♥️ عزا علم میکنیم...🏴 همه ی ما را حَرمت میکنیم.... 😔😭 بامن همراه باش👇 💫 @kulbeye_aramesh 💫