✔️قسمت هفتم 🏴ما با جانمان از تو دفاع خواهیم کرد... شب فرا رسید،حسین(ع) یارانش را جمع کرد،سپاس و ستایش خدا گفت،سپس رو به آنان کرده فرمود:«اما بعد،من یارانی بهتر از شما و اهل بیتی برتر و نیکوتر از اهل بیت خویش نمی شناسم .خداوند به همه شما به خاطر یاری من بهترین پاداش ها را ارزانی دارد.شب شما را می پوشاند پس آن شتر راهور خویش گردانید و هر فردی از شما دست فردی از خانواده مرا بگیرد و در تاریکی شب پراکنده شوید و مرا با این قوم بدکار واگذارید چون آنان فقط مرا می خواهند.» در این هنگام خواهران و همه اهل خانواده امام به سخن درآمده و گفتند:ای پسر پیامبر خدا!مردم به ما چه می گویند و ما به آنان چه بگوییم؟در حالی که پیر و سرور و بزرگ و اماممان و پسر دختر پیامبرمان را رها نموده در حالی که با او تیری به سوی دشمن رها نکردیم و نیزه ای با او به دشمن نزدیم و با او شمشیر نزدیم .پس به خدا سوگند ای پسر پیامبر خدا نمی پذیریم و هرگز از تو جدا نمی شویم ولی ما با جانمان از تو دفاع خواهیم کرد تا آنکه در رکاب تو کشته شویم و دنباله رو تو باشیم خداوند زندگی پس از تو را زشت گرداند. @labbayk_ir