داداش رحمان:
"غریبه هایی در دیار آشنا"
دیروز در مراسم خاکسپاری فکر می کردم چه واقعیت تلخی هست، بیشتر کسانی که برای ما خاطره انگیز بودن و هستن، یکی یکی به دیار باقی می روند...
بعضی وقتا لزور قدم می زنم می بینم خیلی از افراد را نمی شناسم، دیگر نسل ها عوض شدن یعنی دوطرف همیدیگر را نمی شناسیم...
و اما به مزار لزور میرم می بینم اکثر کسانی که می شناسیم همه اونجا جمع هستن...
چقدر سریع و کِی از این عالَم خاکی عروج کردن..
ولی باز می اندیشم انسان ها اگر وجدان راحت و آسوده داشته باشن و سبکبال باشن... در زمان پیری که هیچ توانی ندارن یعنی پایان این تراژدی بزرگ زندگی!!
مرگ ، آخرین و بهترین هدیه ای هست که خدا به آدم میده...
مثل عموجان غلامحسن در چه زیبا بیان میکرد
"دارم پیش خدا میرم".
بنظرتون رمز اینکه؛
اکثر آدم های قدیمی مرگ باشکوه دارن چیه؟
محمد جواد اسفندیار(فرید):
سلام داداش
مخلصیم و کما کان ارادتمند...
بسیار نکته ای جالب و ارزشمندی طرح نمودید...
نیمه نهایی زندگی ما آدمها همینه.
خیلی اوقات نمیتونم از کنار سنگ مزار خیلی از عزیزانی که آنجا سکونت دارن به راحتی عبور کنم،
اذان عمو غلامحسن رو بفرست و اگر چند تایی عکس هم داشتی تا با این مطلب جالبتون منتشر کنم
داداش رحمان:
تصویر هشتم ماه محرم
پیر تکیه لزور
آخرین سال حضور در ماه محرم
"مرحوم غلامحسن اسفندیار"(بلال)
✌️
#الی_بیت_المقدس
#ألـلَّـھُـمَــ_عجِّـلْ_لِوَلـیِـڪْ_ألْـفَـرَج
🇮🇷
#جبهه_فرهنگی_لزیران
https://eitaa.com/lazour
┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈