📝در زندان که بودیم، پنج نظامی استوار به صورت نوبتی نگهبان زندان بودند.💂 رئیسشان «ساقی» بود.👮🏻♂️
یک نظامی قدبلند، تنومند، قوی بنیه و چهارشانه که برای خودش عزم و اراده و شخصیتی داشت👌🏻 زبان فارسیاش تهلهجه ترکی داشت؛ درجه دار بود ولی به افسران امر و نهی میکرد و با سرهنگها هم با لحنی تند و قاطع حرف میزد😠 او مرد باشهامت و جوانمرد بود.زندانیهای مقاوم و نستوه را دوست داشت✌🏻 و به آنها احترام میگذاشت. برعکس، زندانیهای ضعیف را باد فحش و ناسزا میگرفت و به خاطر کاری که موجب زندانی شدنشان شده بود، نکوهششان میکرد👊🏻 بعد از انقلاب، او هم دستگیر شد و در شورای انقلاب خبرش به ما رسید⛓️
همه اعضای شورا دچار تأثر شدند، چون بیشترشان گذرشان به «ساقی» خورده بود. ما در شورای انقلاب یک گواهی نوشتیم و مراتب رضایت خود را از این فرد اعلام کردیم.»✳️
🔻برشی از کتاب «خون دلی که لعل شد» رو خوندیم.
→
https://eitaa.com/leageketab_ir