_کاش وقتی بچه به دنیا اومد خبر مادرش رو برام بیارن اونوقت همه یه نفس راحت میکشیم... چونم لرزید و اشک هام سرازیر شد. سرم رفت و جون ایستادن روی پاهام رو نداشتم،زانو هام سست میشه و با روی زمین میوفتم،از برخورد تیزی میز دردی تو سرم ... نگاه نیمه جونش روی میخکوب میشه؛ با زمزمه میکنم: _دعا کن امروز روز باشه راحت شی! با دردی که تو سرم پیچید چشام روی هم افتاد و داد...😭💔 https://eitaa.com/joinchat/897646641C5b0033b0a8