میخواهی در آینده چه کاره شوی؟!🧐
(بخش دوم)
یادم هست - سالهای پیش - روزی شاهد گفت وگوی مردی با طفلی چهار - پنج ساله بودم به جای طرح آن سوال بیهوده به طفل گفت: «اگر از یک تا صد بشمری یک تومان میدهم.» 💰
طفل با هیجان و اشتیاق شروع کرد به شمردن👦🏻.
شاید پول برای او مهم نبود و در فکر آن هم نبود، فقط دلش میخواست آن مرد بداند که او شمردن را میداند.😃
شمرد و شمرد تا رسید به عدد «سی». پسرک این عدد را نمیدانست اما خیال میکرد که میداند. این بود که بدون مکث و ترس به جای «سی» گفت: «بیست وده و ادامه داد بیست و یازده بیست و دوازده، بیست و سیزده بیست و... »🤭😂
مرد به آرامی گفت: «اینطور درست نیست. سی چهل پنجاه... اما اگر حالا نمیتوانی یکجا تا صد بشمری پنج دفعه از یک تا بیست بشمر همان صد میشود. من هم قبول میکنم بعدها یاد میگیری که چطور باید تا صد بشمری» و طفل شادمانه و بدون معطلی از یک شروع کرد.😌
مرد نگفت: «حالا دیدی بلد نیستی؟» و یا «تو که تا بیست و نه بیشتر بلد نیستی بنابراین بازی را باختی» 😏
اگر این کار را میکرد پسرک حسابی دلگیر میشد و قلبش میشکست🥺
و مسلماً اگر مرد در آن چند دقیقه میخواست معلم حساب طفل بشود راه به جایی نمیبرد و طفل را هم خسته میکرد.☹️
☝️🏻در عوض او به طفل آموخت که با همان چند عدد که میداند به صد برسد و شکست نخورد.
خوب شاید این حرف کاملاً منطقی نباشد و این طرز استدلال کردن در همه جا به کار نیاید؛ اما من میخواهم از این استدلال در موردی استفاده کنم که به نظرم درست میآید.👌🏻
اگر رسیدن به صد هدف ماست و سخن گفتن از «صد» قصد ما و به دلیل مجموع شرایط کمداشتها و - ناتوانیها _ نمیتوانیم مستقیماً تا صد بشمریم چرا پنج بار از یک تا بیست نشمریم؟
شرط اصلی و ثابت ما فقط باید این باشد که به هیچ دلیلی از صد چشم نپوشیم و کوتاه نیاییم.
⏩
#با_کتاب 📖
#ابن_مشغله 📕۲
🌱گروه خانواده و سبک زندگی بادام
@lifestyle_badam