باز شهیدم کن
مثل گل لاله، شعلهور از بادم
چون گل شیپوری، زادۀ فریادم
جوشش خونم من، شعرم و پر دردم
کو قلم سرخی، تا کند ایجادم
سینه سپر کردم، باز شهیدم کن
تا که ببینم در، معرکه جان دادم
منتظر سنگم، تا که شوم تکثیر
تا که ببینی با، آینه همزادم
خون مرا دشمن، چونکه به ناحق ریخت
پاک شدم همچون لحظۀ میلادم
اسلحۀ دشمن، جهل خودیها شد
جهل خودیها آه، کی رود از یادم
مرثیۀ شیراز، مرثیۀ مشهد
روضه همان روضهست، زخمی الحادم
حرف شهادت شد، حاجت من را داد
من که دخیلی بر پنجره فولادم
آه پر از درد شاهچراغم من
در دل این مجلس اشک گوهرشادم
قلب پدر مجروح، جسم پسر خونین
ناله بلند است آه، شاخۀ شمشادم
چادر خونین را، کاش نمیدیدم
روضه چه سنگین شد، از نفس افتادم
این شب پاییزی، میرود اما من
منتظر صبحِ نیمه خردادم
✍🏻
#عباس_همتی
کانال
#لرستان_خبر👇
https://eitaa.com/joinchat/591069218Cff6306d0ee