🌱😇
تو هَمانی که دلم میخواهد شصت سالگیهایم را کنارش بگذرانم...هفتاد سالگی...!
هَمان روزهایی که کیسههای کوچک و بزرگ قرصهایم هشدارِ کهولت سِن را میدهد...!
.
هَمانی که دلم میخواهد در حالی که پایِ رادیو نشسته است
و مُدام با پیچ رادیو وَر میرود
و مَرا به مرزِ سرسام میرساند ،
صِدایم بزند و بخواهد برایش چای بیاورم...!
تو هَمانی که میخواهم سالها بعد دُرست زمانی که نوههایمان دورِمان را گرفتند
و مُدام از عاشقیهایمان میپرسند ،
از سوالهایشان طَفره بروم و نگاهَش کنم و دِلم ضعف برود برایش...!
.
هَمان یک نفری هستی که دلم میخواهد
پنجاه سالِ بعد برایش پیراهنی با گلهای ریزِ آبی بپوشم
و تا میتوانم دلبری کنم...!
.
هَمان درمانی که در آغوشش کمردرد و پادرد و بالا و پایین شدنِ فشارِخون را به فراموشی بسپارم...!
.
هَمان هَمدمی که میخواهَم سَرم را روی شانهاش بگذارم و فریدون گوش دهم...!
.
تو دقیقاً هَمان یکنفری هستی
که دلم میخواهد پا به پایش پیر شوم...!
.
تو هَمان یاری هستی که شَهریار میگوید بدونِ وجودش شهر ارزشِ دیدن را هم ندارد...!
.
#سارا__اسدی
♥️➣
@loveshqq
〇عاشقانههایپاڪ⇧