تأملات | تولايى
▪️قافله مجنون... 🔻متن در فرسته زیر👇 🆔eitaa.com/m_a_tavallaie
درست وسط زمانی که افراد «ندار» از نداشتن های خود گله می‌کنند و افراد «دارا» برای بیشتر داشتن به مثابهٔ گرگ جان دور و نزدیک را می‌درند و با کیفیت فول اِچ دی نشان می‌دهند انسان امروز، در هر لباسی هم که باشد، باز «فقیر» است؛ یه گوشه از دنیا، خدا با پیکر بی‌سر فرزند آخرین پیامبرش قافله‌ای راه انداخته است که صغیر و کبیر آن،«مجنون» و عمیقا «غنی‌» اند. این گریه ها، گریه های خانمی است که در مسیر حرکت کاروان های پیاده از بصره به سمت ، با همان دار و ندار اندک خود موکب زده و می‌خواهد از زائران حسین بن علی پذیرایی کند و حالا که موسم حرکت از آن دیار تمام شده، چُنان طفلْ‌مرده‌ای فغان سر می‌دهد که توفیق موکب داری از کفش رفته! فاصله بصره تا کربلا چقدر است؟ حدود ۵۰۰ کیلومتر، بلکه بیشتر! یک عده راه می‌افتند تا پیاده، قتیل نینوای ۱۴ قرن پیش را زیارت کنند یک عده همه زندگی‌شان را می‌گذارند تا از این زوار پذیرایی کنند یک عده درست زمانی که نمی‌توانند تمام زندگی را خرج ح‌سین کنند، مانند جوان از دست داده ها به زاری می‌نشینند یک عده با دیدن این تصاویر دلشان پر می‌کشد و ابرای چشمشان بارانی می‌شود، چرا؟ چون نتوانسته‌اند در گرما، پای تاول زده را تجربه کنند و راهی شوند یک عده خاطرات برایشان تداعی می‌شود و... یعنی چه؟ یعنی دستگاه ح‌سین، دستگاه بهم زدن قواعد است اصلا آمده تا بازی شیاطین آخرالزمانی را بهم بزند این دستگاه «مجنون» درست می‌کند، کسانی که جرعه‌ای عشق نوشیدند و با چند قطره مست شدند و حالا آمده‌اند تا دنیای «عاقلان» بی خبر از حقیقت هستی را بر هم زنند این دستگاه «غنی» تربیت می‌کند، کسانی که آموخته‌اند جز محبوب، به هیچ چیز دیگری وابسته نباشند و جز در زخمه‌های فراق، اشک خود جاری نکنند... السلام علیک یا اباعبدالله 🆔eitaa.com/m_a_tavallaie