بازگشت || محمدامین رضایی
☑️ در فراق او که به ما گفتگو آموخت. eitaa.com/m_amin_rezai/3113
▪️در فراق او که به ما گفتگو آموخت! ☑️ جنازه اش را که دور ضریح طواف دادیم به یکی از دوستانش گفتم شیخ مسعود امام حسین را خیلی دوست داشت بزاریم وسط صحن روضه ای بخونیم؛ بارون میومد شب جمعه ای گفت: همین دم ضریح میگذاریم به یکی از طلبه ها گفتم حاج آقا یه سلام و روضه مختصر بخونید نگاه کرد به جنازه گفت جقدر نهیف شده! شروع کرد از کربلا و تشنگی اباعبدالله، بارون شروع شد. دقت کردم دیدم چقدر آب رفته، نصف تابوت خالی بود... شیخ مسعود دیانی حیف بود توی چهل سالگی، تازه شروع بعثت و پیامبری ش شروع شده بود. ☑️ باورم نمیشد کنار جنازه اش گریه میکنم؛ واقعش ما هیچ وقت از نزدیک همدیگر را ندیدیم؛ ارتباط ما مجازی بود مریضی های مستمرش موجب شد مزاحمش نشوم، یک دفعه که قرار بود حضوری برویم کنسل شد. گاه گاهی حالش را مجازی میگرفتم؛ میگفتم کتابخانه حرمم هر وقت خواستی بگو تصویری تماس بگیرم فقط التماس دعا داشت. از آن دفعه که نوشت هر کس یادم میکند از مریضیم میپرسد و برای گفتگو نمی آید دیگر خجالت کشیدم چیزی بگویم و بنویسم. این ها همه کنار جنازه او در ذهنم مرور میشد. من امشب فهمیدم از دست دادن یک برادر فکری کمتر از یک برادر خونی نیست! اگر چه دیدار ما در نشئه دنیا محقق نشد و موکول شد به آن دنیا اما او هیچ وقت فراموش نخواهد شد. ☑️نفر بعدی هم مختصر روضه خواند آن هم از تشنگی؛ بعدا آمدم خانه سرچ کردم دیدم آنهائی که شیمی درمانی میکنند آب خوردنشان خاص میشود، هر آبی را نمیتوانند بخورند و...سلام بر لب تشنه ات یا حسین ع؛ جنازه را برداشتیم تا دم آمبولانس، به یکی از اهالی رسانه گفتم خیلی طول میکشد یک برنامه ماندگار شکل بگیرد؛ سوره یک تجربه ناب از یک کار گفتمانی-رسانه ای در تاریخ شیعه و یک قاب ماندگار شد. جنازه را گذاشتند و درب را بستند نوشته شده بود صلی الله علیک یا فاطمه الزهرا س. مرحوم حجت الاسلام مسعود دیانی بهمن ۱۳۶۰- اسفند ۱۴۰۱، به قول او همین! ▪️پ.ن: میشد برای او که صاحب اندیشه بود؛ پیرامون نوع نگاه و اندیشه هایش بنویسم به یکی هم پیشنهاد دادم در این باره جلسه ای بگیریم اما نمیدانم چه شد که ترجیح دادم برایش دلی بنویسم. فاتحه ای بخوانید. دیدار به قیامت برادر نادیده ام... ✍ @m_amin_rezai