🔘
فاطمه(س) در نهضت و نظام محمدی
دانشگاه تهران/ ۱۶آذر۱۴۰۱/ حجت الاسلام قنبریان
جلسه سوم: فتنه افّاک
#بخش_اول
در دوره نظام، هزینه ها و غرامت ها هم هست؛ فاطمه(س) اینجا هم الگوست
هم در اُحد و احزاب هم در کمک به فقر اصحاب در صحنه هست.
• از آن بیشتر اصلا مسئول حفظ میراث شهدا و دفاع مقدس، فاطمه(س) است؛ بدون اینکه دفتر و دستکی داشته باشد. هفته ای اقلا یکبار عزیمت به احد برا زیارت حمزه سیدالشهدا و شهدای احد، نگهداشت یاد و نام شهدا و شهادت در جامعه است. تسبیح اش از خاک قبر حمزه برای این گرامی داشت ها بود.
• در جنگ های روانی(نرم) هم الگوست.
▫️
برنامه های منافقین
منافقین نیروی سازمان یافته و غیر سازمان یافته ی کفار درون مسلمین بودند که توطئه ها و برنامه هایی اجرا می کردند.
• سه سطح کار منافقین:
1⃣
کارکرد اصلی: فتنه گری
آیه ۴۸توبه آنرا بیان می کند: لقد ابتغوا الفتنه من قبل!
قبل از تبوک (و نقشه برای ترور پیامبر) در احد، عبدالله بن اُبی توانست یک سوم سپاه را جدا کند!
اختلاف افکنی و فعال کردن گسل های عصبیت جاهلی از جمله فتنه های آنها بود.
2⃣
کارویژه و ماموریت: تقلیب
ادامه آیه: وقَلَّبوا لک الاُمور...
تقلیب = زیرورو کردن و وارونه ساختن چیزی!
رجل قَلّب یعنی مردی که آراء مردم را در کارها زیرورو می کند.
"قَلَّبوا لک الامور" مقابلِ "و نَظمِ امرکم" است. "امرکم" یعنی امر سیاسی و اجتماعی تان همان که "اولی الامر" دارد، همان که"شاورهم فی الامر" دارد نه یعنی در کارهای شخصی منظم باشید؛ اگر این بود می فرمود: نظم امورکم!
کار وقتی در مجرا و نظام خویش است، "نظم امرکم" برقرار است مثلا رابطه حاکم-مردم وقتی رعایت از طرف حاکم و اطاعت از طرف مردم و اعتماد و پیوستگی هست، نظم امر هست.
تقلیبش یعنی بهم زدن این نظم سلب اعتماد عمومی از مجاری رسمی و مانند آن؛ فرقی نمی کند کارگزار یا سخنگویان رسمی این آسیب را بزنند یا منافقین با تقلیب چنان نتیجه ای بگیرند!
3⃣
کاربست و اعمال:
متعدد است و همه در خدمت تقلیب و کلان تر در خدمت ابتغاء فتنه است:
•
شیوع اراجیف:
رجفه، یعنی تکانه. اراجیف یعنی حرفهای سست و بی پایه(شایعه) ای که موجب تشویش اذهان عمومی شود. "مرجفون" شایعه سازانی هستند که چنین تشویش های عمومی را درست می کنند.
آیه ۶۰ احزاب یکی از کارهای منافقان را این می شمارد و مجازات تبعید از شهر را برای آن مقرر می کند.
•
خَلق اِفک:
- افک = گرداندن واقعیت و منحرف کردن از وجهه اصلی اش. دروغ و تهمت و بهتان از اینرو افک است بخلاف غیبت.
- قرآن کار ساحران فرعون را هم افک می خواند: ان الق عصاک فاذا هی تلقف ما یافکون: عصایت را بیانداز! پس ناگهان افک آنها را بلعید !(۱۱۷/اعراف) ⬅️ ساحران در چشم حاضران تصرف و سحر کردند و آنها مشتی طناب را مار می دیدند(از این حیث افک)؛ معجزه عصای موسی(س) خوردن طنابها نبود! اگر طنابها را می خورد حرف فرعون که تهمت زد موسی، استاد ساحران است، موجه جلوه می کرد؛ ساحری اژدها آورده، مار ها را خورد! نه! قرآن می فرماید: افک شان یعنی سحر آنها را بلعید! یعنی چشم مردم باز شد واقعیت را دیدند؛ دیدند چند طناب بین زمین و آسمان می جهد! مار سحر خور کسی ندیده بود! از اینجا ساحران زودتر از همه ایمان آوردند چون این با سحر نمیشد؛ بلکه دقیقاً باطل السحر بود!
🔺 توجه۱: در اصول و تفسیر بحثی است که الفاظ برای حقایق وضع می شوند نه مصادیق! مثلا ترازو برای حقیقتی بنام ابزار سنجش وضع شده؛ حالا یک زمان دو کفه ای است یک زمان دیجیتال؛ این مصادیق، استعمال لفظ را منحصر و برای دیگری مَجاز نمی کند. لذا اگر در قیامت موجودی مایه سنجش ایمان و کفر شد هم درست است بدون مَجاز گفته شود: وَضعَ المیزان.(ر.ک: مقدمه المیزان ج۱) ⬅️ پس افک و "ما یأفکون" منحصر در بهتان یا سحر نیست، امپراطور رسانه ای که واقعیت را برگرداند و پدیده ها را از صورت اصلی اش منحرف جلوه دهد ، همه افک است. حتی افّاک است یعنی مبالغه کمّی و کیفی در ساخت افک.
🔺توجه۲: چنانچه در تجربه عصای موسی(ع) دیدید باید افک، خنثی و بلعیده شود نه طنابها!
در مقابل رسانه های افّاک چاره اصلی بلعیدن افک شان است که موسی و توان و تمدن می خواهد. صرفاً بستن آنها، در بهترین وضع خوردن طنابهاست و مردم را از سحر آنان آگاه نمی کند!
ادامه در بخش دوم
☑️
@m_ghanbarian