بعضی‌ها این روزها دلداریشان این بود که فوتبال ما بگیر و نگیر دارد؛ یکبار می‌گیرد و ما پیروز می‌شویم و یکبار دیگر نمی‌گیرد و ما می‌بازیم و ... به همین شکل. به همین سادگی سرنوشت یکی از مهم‌ترین جریان‌های امیدآفرین رو به دست جبر تاریخ می‌سپارند و هیچ‌ارزشی برای این‌همه زحمت و مجاهدت بچه هامون قائل نمیشن... واقعا بهم برخورد وقتی این جملات رو ازشون شنیدم... ولی من فکر می‌کنم پیروزی و شکست توی هر تخصص، منطق خودش رو داره و نمیشه به این راحتی سرنوشت ورزش رو به دست جبر تاریخ سپرد چطور ممکنه کشوری که توی منطقه، تصمیم‌ساز هستش و قدرت نظامیش میتونه خیلی مسیرها رو تغییر بده، توی ابعاد دیگرش لنگ بزنه؟ یعنی نمیتونه؟ نیروهاش کاربلد نیستن؟ یا نمیخوان کاربلد بشن؟ یا مشکل توی اینه که ما بعد از اینهمه مدت، هنوز نتونستیم خودمون رو توی خیلی عرصه‌ها پیدا کنیم؟ ما فقط و فقط بخاطر اینکه خودمون رو باور کردیم، امروز توی منطقه دست برتر نظامی رو داریم؛ وگرنه همه چیز ما اول انقلاب، صفر صفر صفر بود... فرق ما با خیلی از کشورهای موفق توی ورزش، بخاطر بازیکنامون بود یا بخاطر سرمربی یا بخاطر تصمیم‌گیران کلان امر ورزش؟ من فکر می‌کنم مدل هزینه‌های نجومی و خرجهای کلان و واردات مربی و بازیکن تا روزی که برنامه‌ی تصمیم‌گیران ما باشه، همین آشه و همین کاسه. از خودم نمیگم؛ تجربه‌ی موفقت هامون نشون میده با اینجور برنامه‌ها، پیشرفت نمی‌کنیم چون خودمون رو نمی‌تونیم ببینیم. خوبه که تجربه‌ی موفقیت هامون توی ابعاد دیگه‌ رو ببینین؛ شاید شماهم به همین نتیجه رسیدید... @mhmm110