خاطره شهید سید علی زنجانی
گفتم: «سید یه بنده خدا هست در قم، همسرش وضع حمل داره. خرج بیمارستان هم نداره. چیکار کنیم براش؟ ... وضع حمل خانوادهاش هم نزدیکه» ...
گفت: «نصفش رو من میدم، بقیه هم خدا کریمه». به سید گفتم: «مگه نگفتی خرج سه-چهار خانواده رو هم میدی؟ فقط اگر میتونی زبون بذار».
گفت: «باشه» ...
وقتی میخواستم ایران بروم نصف مخارج را داد. براى بقیه هم بانی پيدا کرد ...
#شهید_سید_علی_زنجانی
#سلام_فرمانده
#امام_زمان