این تحلیل نیست، تحقیق است و تقریر؛ اقرار خودشان. امروز با انقلابی که تحت لوای توحید در ایران وقوع پیدا کرده، تمامیت تمدن کفر و الحاد به مخاطره افتاده و دشمن به درستی آن را فهمیده است؛ انصافا.  چه چیزی غیر از راهبرد گفتمان شهادت پوزه آمریکا را با میلیاردها دلار در عراق به خاک مالید؟ آری شهادت‌باوری؛ سبب كم فروغ شدن عشق به مادیات و پست و مقام می‌شود. مصباح آن را تئوریزه کرد و سردار در میدان، شهد شهادت نوشید و اسلام عزت یافت. ولایت محوری و ولایت‌پذیری هر دو مجاهد، تابلوی بدون شرح است. سردار چنین وصیت کرد: «والله! والله! والله! ازمهم‌ترین شئون عاقبت به خیری، رابطه قلبی و دلی وحقیقی ما با این حکیمی است که امروز سکان انقلاب را به دست دارد، درآخرت هم خواهید دید که یکی از محورهای اصلی محاسبه این ولی فقیه زمان‌مان است و دشمنان از ایشان ترس دارند.» ولایت‌پذیری علامه مصباح هم در سیره و سخن و اثر علمی‌اش نمایان بود. تلاش برای بوسیدن دست ولی زمان نمونه‌ای عینی است. و چه زیبا گفته است: «رهبری هر زمانی هم اگر اشاره‌ای فرمودند ما به همان سمت حرکت می‌کنیم. گفتند به پیش، حرکت می‌کنیم، گفتند ایست، می‌ایستیم. معنای ولایت فقیه همین است و الّا فتوا مربوط به مراجع علماست. همیشه بوده و هست. ولایت این است که حاکمیت داشته باشد. به پیش، واجب است حرکت کنیم». و فتح قله‌های عظمت و شوکت در همین ولایت‌پذیری دو مجاهد نستوه بوده است. چشم به اشارت ولی دوختند و به تکلیف خویش کمر همت بستند. و همگان دیدند که چه فتح و فخری کسب کردند.  قرآن عبادالرحمان را به تواضع توصیف کرده است(فرقان/63). سخن در باب تواضع آن دو بنده خدا، همچون توصیف آفتاب است. اما در مورد تواضع علامه به خاطره‌ای بسنده می‌کنم. یادم می‌آید دراوایل طلبگی یکی ازاساتید از استادشان که یکی از شاگردان علامه بوده، نقل می‌کرد که روزی با ناراحتی وارد کلاس شد و گفت من واقعاً از آقای مصباح متعجب هستم. و ادامه داد که ایشان الان درسخنرانی‌شان فرمودند؛ که ماهم چند صفحه‌ای را سیاهی کرده‌ایم در حالی‌که این همه آثار با برکت نوشته‌اند. تواضع حاج قاسم اما برای همگان عیان بود. حضور بی‌تکلف در میان مردم و نوع برخورد او با همگان بویژه خانواده شهیدان و مجموعه اداری خویش خاطراتی گفته‌اند که مجال ذکر نیست. روحشان شاد و راهشان پر رهرو باد. ره ره کانال محمد علی باقری @ma_bagheri1360