بسم الله الرحمن الرحیم.✨ .‌.‌.و امَّا امام سجاد علیه السلام وتوچه میدانی که چه گذشت برامام سجاد...😭 مردی که ۳۰ ساااال آب میدید گریه میکرد قربانی میدید گریه میکرد کودکان و آتش میدید گریه میکرد.😭 کسی پرده از دردهای سنگین امام زین العابدین علیه السلام در عاشورا و بعد از آن برنداشت. در بحبوبه بلایی که آسمان و زمین به خودش ندیده ؛همه مردان خاندانت را کشته اند،نه ارباً اربا کرده و بر بدنهایشان اسب ها تاخته اند.😭 سر ها بر نیزه ،کودکان تشنه، خیمه ها در آتش،😭 حرامیان حمله ور، زنان و کودکان وحشت زده و گریزان به این‌سو و آن سو و ترسی که قلب ها را از جا میکَنَد.😭 کودکانی پای برهنه از خیمه های آتش، بیرون زده و بر روی تیغ های صحرا ناگزیر میدوند و پاهاشان زخم برمیدارد ،خون می ریزد.😭 در یک سو کودکی از ترس، قالب تهی کرده و زیر بته ها جان داده ، حمیده دختر شهید غریب کوفه ، یادگار مسلم. آن سوی دیگر یک حرامی گوشواره از گوش دخترکی کشیده...😭 آن سو تر آتش بر دامان زنان و دخترکانی افتاده که بی امان می گریزند تا مگر خاموش گردد.😭 آن طرف تر،کودکی حیران به دور خود میچرخد که حرامی دیگر مست و وحشیانه از راه میرسد و با شمشیر دو نیمه اش میکنند.😭 آه آه آه از این همه روضه مکشوف... داغی بس سنگین و نفس گیر چه کسی را باید دریابی؟!!! زینب؟! رباب؟؟!رقیه؟!!سکینه؟!کودکان عباس و مسلم و دیگر زنان و کودکان؟؟؟ یا اجساد مطهری که بر زمین و زیر آفتاب مانده و حتی لباس هاشان بر غارت رفته؟! و اما "تو" "تو" "تو" تنها مرد باقیمانده و کفیل و امانت دار این اسیران وحشت زده ی در بندی که غیرت هاشمی در خون هایت می جوشد. که دشمن به جان "تو" نیز طمع کرده است و اما حال خودت ، بیمار و زمین گیر، تبی برجانت افتاده عرقی سرد بر پیشانی ات نشسته حرارت بیابان و این همه مصیبت جگرت را سوزانده درحالیکه سه روز آب نخورده ای ...😭 بر شتری بی جهاز سوارت میکنند زنجیر بردست و پای ناگریزت میزنند در بین راه کینه جویی که زخم از مسلم برداشته به سبب انتقام محمد و ابراهیم دوطفلش را از کاروان جدا میکند و "تو" آنقدر اصرار میکنی که ای نامسلمان ها اینان بی پناهند وآخرهم سر بدست اشقیا بریده میشوند و" تو "تا سی سال عذاب اینکه نتوانستی کاری برایشان کنی رنجت میدهد... و در راه اسارت روزها در داغ ترین منزلگاه ها و شب ها در خرابه ها که از داغی روزها و سردی شبها هر لحظه گویی لحظه ی احتضارتان بود و امَّا الشام... و اما شام... که سه بار گفتی امان از شام که چون وارد آن خراب آباد شدی رقاصه ها و آوازه خوان ها و مردمی که گویی فتحی بزرگ کرده اند شما را احاطه کرده و برسرتان خاک روبه ریختند و شما را خارجی یعنی خارج از دین نامیدند درحالیکه پیش دیدگان شما سرهای شهدا را زیر سُمّ اسبان نهاده و آن ها را چون گویی برای بازی این سو و آن سو می کردند😭😭😭 آه آه و وااویلا ....بُگذریم... و اما بعد از آن بدون پدر بدون عباس و جعفر و عبدالله و علی اکبر و اصغر و بدون شماری از عزیزان به مدینه ای باز گردی که ۳۰ سااااااال فراق و دلتنگی و حرارتی که از مصیبتشان برجگرت مانده پوست را به استخوانت رسانده. و رسالت "تو" تازه آغاز شده در دیاری که میگویند چیزی از دین خدا باقی نمانده و در کل حجاز ۲۰ نفرهم نبودند که شما را دوست داشته باشند. حتی در بنی هاشم بودند که نمازخواندن نیز بلد نبوده و از یاد برده بوده اند.رقاصه ها کنار خانه خدا آواز میخواندند و بعد به طواف می ایستادند!!! و حال "تو" "تنها" در این جهنم با آن داغ سنگینی که تاابد برجگرت خانه کرده باید علَم هدایت و امامت را بدوش کشی و ثمره خونی را که در کربلا ریخته شد حفظ کنی... با این حال شب و روز تلاش کردی. ۲۰ هزار برده خریدی و تربیت کردی و در راه خدا آزاد کردی که مبلغان دین خدا شدند و ثمره اش شد دانشگاه امامین صادقین که نوید بخش آینده ای روشن و آنچنان عبادت کردی و خدمت به خلق که گویی تازه نفس ترینی و هیییچ غمی تو را نیازرده. بحق که شایسته ترین بودی برای امامت و هدایت در آن اوضاع دگرگونی که امیدِ هیچ هدایت شدنی نمی رفت. سلام خدا بر "تو" و صبر "تو" بر استواری "تو" بر وجود "تو" دوستت دارم اَبرَ مردِ استوارِ تاریخ شهادت وارث خلف اباعبدالله الحسین امام سجاد علیه السلام تسلیت باد.