🔹 آیت الله ره 🔸 ارتباط اخلاقی شهید و آیت الله هر وقت به من زنگ می‌زد، دفترچه‌اش را باز می‌کرد، قلمش را به دست می‌گرفت و می‌گفت: «یک مطلبی برای من بگویید.» الآن توی دفترش خیلی از صحبت‌های من هست. هر وقت هم پیش من می‌آمد همین طور بود. حتی گاهی که خسته بود، کنار دفتر من یک حمام بود، می‌گفت: «اجازه بدهید من یک دوش بگیرم و بیایم که حالت چُرت نداشته باشم.» سر حال و زنده می‌آمد. با دو چیز نشاط پیدا می‌کرد: یکی با و یکی با غسل. در حالی که دیگران سیگار می‌کشیدند و راه می‌رفتند؛ اما او نماز می‌خواند.