─┅•═༅𖣔✾✾𖣔༅═•┅─ ♻️ ترجمه فیض‌الاسلام: از سخنان آن حضرت عليه السّلام است (دربارۀ قضاء و قدر) به مرد شامىّ‌ كه از آن بزرگوار (پس از بازگشت از جنگ صفّين) پرسيد: آيا رفتن ما به (جنگ اهل) شام بقضاء و قدر از جانب خدا بود؟ (امام عليه السّلام فرمود: سوگند به خدائى كه دانه را زير خاك شكافت و انسان را آفريد گام ننهاديم بجائى و به درّه‌اى سرازير نشديم مگر بقضاء و قدر، شامىّ‌ گفت: پس رنج ما در اين سفر پاداشى ندارد «چون باختيار نبوده» امام عليه السّلام فرمود: اى شيخ خدا بزرگ گردانيد پاداش شما را در رفتنتان كه مى‌رفتيد و در بازگشتتان كه بر مى‌گشتيد و در هيچ حال مجبور نبوديد، شيخ گفت: چگونه است با اينكه قضاء و قدر ما را ميراند؟ امام عليه السّلام) پس از (اين) سخن دراز كه آنچه را ما از آن اختيار نموده‌ايم اينست (فرمود):ويحك (خدا بتو رحم كند) شايد تو قضا و قدر لازم و حتمىّ‌ را (كه بايد انجام گيرد) گمان كردى، اگر چنين بود پاداش و كيفر نادرست بود و نويد بخير و خوبى (بهشت) و بيم بشرّ و بدى (دوزخ) ساقط‍‌ مى‌گشت (و از جانب خدا براى گناهكار كيفر و براى فرمانبر پاداش تعيين نمى‌شد و نيكوكار بستودن و بدكار به نكوهش سزاوار نبود، اين گفتار بت‌پرستان و پيروان شيطان و گواهان و كورانِ از راه صواب و حقّ‌ است و ايشان قدريّه و مجوس اين امّتند. 👈 ناگفته نماند كه لفظ‍‌ (قدرىّ‌) در اخبار ما به جبرىّ‌ و تفويضىّ‌ هر دو گفته ميشود و مراد در اينجا جبرىّ‌ است كه مى‌گويد: كارى كه هر بنده‌اى انجام دهد به اراده و اختيار خود نيست بلكه بتقدير و مشيئت خدا مجبور است؛ بخلاف تفويضىّ‌ كه قدرت خداى تعالى را منكر است و مى‌گويد: خداوند بنده را امر و نهى نمود و بخود واگذارد كه بكنند يا نكنند استقلال دارند،خلاصه امام عليه السّلام فرمود:) خداوند سبحان بندگانش را امر كرده با اختيار و نهى فرموده با بيم و ترس (از عذاب) و تكليف كرده (بكار) آسان (كه به رغبت انجام دهند) و دستور نداده (بكار) دشوار (تا در انجام آن مجبور نباشند) و كردار اندك را پاداش بسيار عطا فرموده (كه اين خود لازمۀ اختيار داشتن است) و او را نافرمانى نكرده‌اند از جهت اينكه مغلوب شده باشد (زيرا بر بندگانش قاهر و غالب مى‌باشد) و فرمانش را نبرده‌اند از جهت اينكه مجبور كرده باشد (بلكه همه را اختيار داده و اسباب هر كار را آماده ساخته است) و پيغمبران را از جهت بازى نفرستاده (بلكه آنها را فرستاده تا اطاعت كنندگان را ببهشت مژده داده و نافرمانان را از بترسانند) و كتابها (مانند تورية و انجيل و قرآن) را براى بندگان بيهوده نفرستاده (بلكه آنها را فرستاده تا بدستور خدا آشنا باشند) و آسمانها و زمين و آنچه در آنها است را بيجا نيافريده (بلكه همۀ آنها را به حكمت آفريده؛ پس چگونه ميشود كه حكيم درست كردار كسيرا مجبور سازد. در قرآن كريم س ۳۸ ى ۲۷ مى‌فرمايد: «ذٰلِكَ‌ ظَنُّ‌ اَلَّذِينَ‌ كَفَرُوا فَوَيْلٌ‌ لِلَّذِينَ‌ كَفَرُوا مِنَ‌ اَلنّٰارِ» يعنى) آن گمان كسانى است كه كافر شدند و نگرويدند، پس واى بر آنانكه كافر شدند از آتش (پس شيخ گفت: قضاء و قدر چيست كه ما نرفتيم مگر بسبب آن‌؟ فرمود: آن دستور و حكم خداوند است پس از آن اين آيه را قرائت نمود س ۱۷ ى ۲۳: «وَ قَضىٰ‌ رَبُّكَ‌ أَلاّٰ تَعْبُدُوا إِلاّٰ إِيّٰاهُ‌» يعنى پروردگار تو حكم فرموده كه جز او را نپرستيد. پس شيخ خوشنود از جاى خود برخاسته گفت: (
أنت الإمام الّذى نرجو بطاعته يوم النّشور من الرّحمن رضوانا أوضحت من ديننا ما كان ملتبسا، جزاك ربّك عنّا فيه إحسانا)
يعنى تو امام و پيشوايى هستى كه با پيروى از تو روز رستخيز رضا و خوشنودى خداوند بخشنده را اميدواريم، آنچه از دين و كيش ما پوشيده بود آشكار ساختى، پروردگارت از جانب ما در اين خدمت بتو پاداش نيكو عطا فرمايد).