در اینجا وجود مبارك امام سجاد سلام الله علیه عرض می‌كند: تو اگر بر كُرسی كَرم و حِلم بنشینی و در ساهره قیامت افراد را احضار كنی، حلم و كرم تو هرگز كُفو ندارد، همتا ندارد؛ تا ما بگوئیم برابر با كرَم، عدّه‌ای را كیفر دادی، چون چیزی برابر كَرم تو نیست! لذا عرض می‌كند: خدایا ! آن كَرم تو اَجلّ از مجازات مجرمین است و حلم تو بزرگتر از آن است كه همتا و كُفو تقصیرِ مقصّران باشد. و من هم به فضل تو پناهنده شدم . هارِبٌ مِنكِ إلیكَ؛ این هارِبٌ مِنكِ إلِیكَ در جمله‌های قبل هم بود و در آنجا به عرضتان رسید به این كه: این از آن واسِطة العِقدهای این دعای نورانی است. چند جمله در این دعای ابوحمزه ثمالی هست كه كم نظیر یا بی‌نظیر است؛ همان «بِكَ عَرَفتُكَ وَ أنتَ دَلَلْتَنِی» از این قبیل است، «إنَّ الرّاحِلَ إلِیكَ قَریبُ المُسافَه» از این قبیل است، «وَ أنَّكَ لا تَحتَجِبُ عَنْ خَلقِكَ إلا أنْ تَحجُبَهُمُ الأعمالُ دُونَكْ» از این قبیل است، «هارِبٌ مِنكَ إلِیكْ» از این قبیل است كه اینها توحید ناب است. و در صحیفه سجادیّه هم ما را دعوت به توسّل كرده است. ذات أقدس إله فرمود به این كه: وَابْتَغُوا إلیهِ الوَسیلِه. وسیله را ائمه علیهم السَّلام بازگو كردند؛ هر عملی كه انسان با آن عمل، به خدا نزدیك می‌شود وسیله اوست. ولایت اهل‌بیت علیهم السَّلام، وسیله است، نماز و روزه وسیله است، حج و زیارت وسیله است، صدقات وسیله‌اند. هر عمل قُربی كه انسان را به خدا نزدیك می‌كند، توسّل به خداست. گاهی انسان با نماز به خدا متوسّل می‌شود، گاهی با روزه متوسّل می‌شود. ولی وجود مبارك امام سجاد سلام الله علیه در همین بخش‌هائی كه خواهد آمد عرض می‌كند: خدایا! من اقرار به گناه را وسیله قرار دادم، چنین كه در بخش‌های مناجات و مانند آن هم هست. ولی بالاتر از همه اینها مطلب اوج گرفته‌ای است كه در صحیفه سجادیّه آمده است كه عرض می‌كند: خدایا! « وَ وَسیلَتِی إلِیكَ اَلتُّوحید وَ أنّی لَمْ اُشرِكْ بِكِ شِیئاً» اگر دیگران وسیله می‌آورند، و اگر تو همگان را دستور دادی به اِبتغاءِ الوَسیله، فرمودی: " وَابَتغُوا إلِیهِ الوَسیلِه " من توحید ناب را وسیله آوردم . من از این كه هیچ چیزی را در هیچ لحظه‌ای شریك تو قرار ندادم، این پرهیز از شرك را وسیله قرار دادم . « وَ وَسِیلَتِی إلِیكَ اَلتُّوحید وَ أنّی لَمْ اُشرِكْ بِكَ شِیئاً ». این نكره در سیاق نفی نشان می‌دهد كه به هیچ وجه مشرك نبود. این همان است كه ذات أقدس إله درباره انبیای ابراهیمی و مانند آن تعبیر كرده است كه: " یَعبُدُونَنی لا یُشرِكُونَ بِی شِیئاً‌ ". هیچ چیزی را شریك من قرار نمی‌دهند. نه شرك جَلی دارند، نه شرك خَفی دارند. نه در برابر صَنم و وَثن كُرنش می‌كنند، نه در برابر هوی و هوس خضوع دارند و نه ریائی دارند و مانند آن. در اینجا عرض می‌كند: خدایا! من از تو به تو فرار می‌كنم . كار موحّد ناب هم همین است. انسان هیچ چیز را منشاء اثر نمی‌داند تا از آنها بگریزد، مگر قهر خدا را . و هیچ چیزی را مبداء لطف نمی‌داند تا به سوی بگریزد، مگر مهر خدا را! چنین كسی، در خوف و رجاء موحّد است. نمی‌ترسد، مگر از خدا. امید ندارد، مگر به خدا . در سوره احزاب، خشیت را منحصراً درباره ذات أقدس إله خلاصه كرد، " اَلَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللهِ وَ یَخشَونَهُ وَ لا یَخشَونَ اَحَداً إلا الله ". آنگاه عرض می‌كند : ***اِلهی أنْتَ اُوسَعُ فَضلاً وَ أعظَمُ حِلمَاً مِنْ أنْ تُقایِسَنِی بِعَمَلِی*** تو بخواهی برابر با كار ما پاداش بدهی، منزّه‌تر از آنی. یا ما را به خطیئه ما بلغزانی، من كی‌ام؛ « مَا أنَا یا سِیِّدِی وَ مَا خَطَرِی ». اصلاً ما به حساب نمی‌آئیم . قدرت بی‌كران بخواهد یك پَر كاهی را، سبك‌تر از پَر كاهی را جابجا بكند، این برای او، زیبنده نیست. « هَبنِی بِفَضلِكَ یا سَیِّدِی وَ تَصَدَّقْ عَلَیَّ بِعَفوِكْ وَ جلِّلْنِی بِسِتْرِكَ ». این «جَلَّل» اگر گفته شده است: فلان شخص را جَلَّلَهُ، یعنی تجلیل كرد، تعظیم كرد. اگر گفتند: جَلَّلَ الفَرَس، یعنی جُلّ و پالانی كه او را بپوشاند، پتوئی كه او را بپوشاند، لباسی كه او را بپوشاند، بر او پوشانده است. قبلاً هم داشتیم :«وَ جَلِّلْنِی بِسَترِكَ» . الآن هم داریم «وَ جَلِّلْنِی بِسِترِكَ» یعنی خدایا! جامه ستّاری را بر پیكر من بپوشان ! جِلّ و جُلّ عفو را بر اندامم بپوشان، تا به جلال، بار یابم . آن جُلّ گذاری، مایه جلال من بشود. «وَ جَلِّلْنِی بِسِتْرِكَ» . مرا با آن جامه ستّاری‌ات بپوشان تا به جلال‌ات برسم . «وَاعْفُ عَنْ تُوبیخِی بِكَرَمِ وَجهِكْ». 🌐 @Mabaheeth