امام عليه السلام در اين بخش به بيان حالات مؤمنانى مىپردازد كه به عكس دنياپرستان، قناعتپيشه و سادهزيست هستند، مىفرمايد: «انسان مؤمن، تنها با چشم عبرت به دنيا مىنگرد از مواهب آن به مقدار ضرورت بهره مىگيرد و آهنگ دلرباى آن را با بغض و دشمنى مىشنود»؛ (وَ إِنَّما يَنْظُرُ الْمُؤْمِنُ إِلَى الدُّنْيَا بِعَيْنِ الاِعْتِبَارِ، وَ يَقْتَاتُ مِنْهَا بِبَطْنِ الاِضْطِرَارِ، وَ يَسْمَعُ فِيهَا بِأُذُنِ الْمَقْتِ وَ الْإِبْغَاضِ) . «يقتات» از مادّۀ «قوت» به معنى بهرهگيرى از قوت دنياست و «مقت» به معنى غضب و «ابغاض» به معنى خشم است. آرى! مؤمنان راستين چشم عبرتبين دارند و گوشى كه حقايق را مىشنود و در برابر نداى شيطان و هواى نفس، بدبين و خشمگيناند آنها بر اساس كفاف و عفاف زندگى مىكنند و بهاندازۀ نياز از دنيا بهره مىگيرند و خود را آلودۀ آنچه دنياپرستان گرفتارش هستند، نمىكنند. درست است كه آنچه امام عليه السلام دربارۀ مؤمنان مىفرمايد بهصورت جملۀ خبريه است ولى در واقع، منظور، امر كردن است يعنى شخص مؤمن بايد به ديدۀ عبرت به دنيا بنگرد و به مقدار ضرورت از آن قناعت كند و پيام دنيا و دنياپرستان را با خشم بشنود. مرحوم علامۀ مجلسى در جلد 22 بحار الانوار حديثى از امام صادق عليه السلام نقل مىكند كه مناسب اين مقام است. امام عليه السلام مىفرمايد: سلمان فارسى از بازار آهنگران در كوفه عبور مىكرد، جوانى را ديد كه ناگهان صيحهاى زد و به روى زمين افتاد، مردم اطراف او جمع شدند و هنگامى كه سلمان را ديدند به او گفتند: اى بندۀ مقرب خدا! اين جوان گرفتار بيمارى صرع است چيزى در گوش او بخوان تا شفا يابد. سلمان نزديك او شد جوان به هوش آمد و چشم باز كرد و به سلمان گفت: اى بندۀ خدا! آنگونه كه اينها خيال مىكنند من بيمار نيستم از كنار اين آهنگران عبور مىكردم كه ديدم با پتك بر آهن مىكوبند؛ به ياد اين آيۀ شريفه افتادم كه مىفرمايد: « وَ لَهُمْ مَّقَامِعُ مِنْ حَدِيدٍ »؛ و براى آنان گرزهايى از آهن (سوزان) است»