📖 امير مؤمنان على عليه السلام در اين كلام جامع و نورانى خطاب به جابر بن عبداللّٰه انصارى (آن يار وفادار و با شخصيت) دربارۀ قوام دين و دنيا سخن مى‌گويد و مى‌فرمايد: «اى جابر! استوارى دين و دنيا به چهار چيز است»؛ (لِجَابِرِ بْنِ‌ عَبْدِاللَّهِ‌ الْأَنْصَارِيِّ‌: يَا جَابِرُ، قِوَامُ‌ الدِّينِ‌ وَ الدُّنْيَا بِأَرْبَعَةٍ‌) اشاره به اين‌كه اگر اين چهار چيز هركدام در جاى خود قرار گيرد هم دين مردم سامان مى‌يابد و هم دنياى آنها. سپس در توضيح آن فرمود: «(نخست) دانشمندى كه علم خود را به‌كار گيرد (و دوم) نادانى كه از فراگيرى علم سر باز نزند»؛ (عَالِمٍ‌ مُسْتَعْمِلٍ‌ عِلْمَهُ‌، وَ جَاهِلٍ‌ لَا يَسْتَنْكِفُ‌ أَنْ‌ يَتَعَلَّمَ‌) بنابراين نخستين پايه‌ها، علم و دانش و تعليم و تعلّم است و تا اين دو پايه محكم نشود نه دين مردم سامان مى‌يابد نه دنياى آنها؛ در دينشان گرفتار انواع خِرافات و بدعت‌ها مى‌شوند و در دنيايشان گرفتار انواع پريشانى‌ها و اختلافات و رنج‌ها و ناكامى‌ها. آنگاه به ركن سوم و چهارم اشاره كرده، مى‌فرمايد: «(و سوم) سخاوتمندى كه در كمك‌هاى مالى به ديگران بخل نورزد و (چهارم) نيازمندى كه آخرت خود را به دنيا نفروشد»؛ (وَ جَوَادٍ لَا يَبْخَلُ‌ بِمَعْرُوفِهِ‌، وَ فَقِيرٍ لَا يَبِيعُ‌ آخِرَتَهُ‌ بِدُنْيَاهُ‌) 💡«معروف» در اين‌جا به معناى كمك مالى كردن به مردم است. اشاره به اين‌كه بعد از علم و دانش، دو ركن اصلى ديگر، مال و ثروت و تقسيم عادلانۀ آن و حلّ مشكلات نيازمندان است. جامعۀ فقير و همچنين جامعه‌اى كه ثروتمندان بخيلى داشته باشد از و محروم خواهد بود. [ ادامه دارد ...]