🍃🌺 عازم جبهه بودیم ... مادر دوستم که اولین اعزام پسرش بود آمده بود ما را بدرقه کند ... خیلی قربان صدقه ما می‌رفت و به جان دشمن ناله و نفرین می‌کرد گفتم: « مادر شما دیگر برگردید و دعا کنید ان‌شاءالله ما شهید شویم دعای مادر مستجاب است.» گفت: « خدا نکنه پسرم ، الهی صدام شهید بشه که این آتش را به پا کرد و جوان‌های مردم را به کشتن میده ان‌شاءالله عروسی‌ات، ان‌شاءالله صد سال زیرِ سایه پدر و مادر زنده باشید.» مادر است دیگر ... 🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺