درک سرما و سختی رفقا🌹 🌟باز هم مثل شب های قبل، نیمه شب که از خواب بیدار شدم، دوباره دیدم که ابراهیم روی زمین خوابیده. 🌟با اینکه رختخواب برایش پهن کرده بودیم، اما آخرشب، وقتی از مسجد آمد، دوباره روی فرش خوابید. 🌟صدایش کردم و گفتم: " داداش جون، هوا سرده، یخ می کنی. چرا توی رختخواب نمی خوابی" 🌟گفت: " خوبه ، احتیاجی نیست. " 🌟وقتی دوباره اصرار کردم گفت: "رفقای من الان تو جبهه ی گیلان غرب، توی سرما و سختی هستند. من هم باید کمی حال اونها رو درک کنم. " @mabareshohada