حمزههای انقلاب
در جنگ احد تعدادی از بانوان انصار کنار پیکرهای شهیدانشان مویه کردند و اشک ریختند.
درست چند قدم آنطرفتر پیکر مطهر و مُثلهشدهی سردار احد و عموی پیامبر، غریبانه افتادهبود.
در اینهنگام پیامبر فریادزدند: «ولکن حمزة لا بَواکیَ له.» عمویم حمزه هیچ گریهکنی ندارد!
شهدای امنیت بسیار غریب و مظلوماند؛ اما غربت هیچکدامشان به غربت «شهدای روحانیت» نمیرسد.
همانانی که هم از دوست شنیدند و هم از دشمن خوردند.
همانانی که بارها چوب کمکاری و بدکاری و طلبکاری عدهای از مدیرانِ کارنابلدِ پرمدعایِغربی بر پیکر نحیفشان واردشد.
همانانیکه جایِ خالیِ مدیران انقلابی را میان مردم پرکردند و به سوالات و گلایهها و دردهای آنان پاسخ گفتند و همدردشان شدند.
آرمان مظلوم که به گفتهی استادش، مراتب نبوغ و فضل و تقوایش از روزهای نخست طلبگی آشکار و امیدهای بسیاری برای آینده اسلام به ایشان بسته شده بود، چندروز قبل به دست آشوبگران وطنی به شدت شکنجهشد و بعد از چند روز غریبانه به شهادت رسید.
او اکنون چون «حمزهی سیدالشهداء» هیچ گریهکنی ندارد؛ چون گریه برای امثال او هیچ نان و نامی ندارد.
آرمانِ عزیز!
دعا و گریهی مولایت امامزمان در شهادتِ مظلومانهات مبارک.
@abas_babaeii