میرزامحسن دارد میگوید تابوت را ساختند و حضرت مادر خوشحال شد از اینکه بعد از رفتنش بدنش دیده نمیشود!
میرزامحسن میگوید لابد این تابوت چند روز آخر جلوی چشم بچههای حضرت مادر بوده! و جان به لب بچهها بوده این چند روز...
میرزامحسن دارد حرف میزند، اما مرد و زن دارند گریه میکنند. میرزا نوحه نمیخواند، روضه نمیخواند، دارد چهار کلام حرف میزند اما مردم زار میزنند...
#روایت_گمنامی
#شب_شهادت #شهید_گمنام
#مجمع_عاشقان_بقیع_میبد
دلنوشته ای از کانال اَلِفـْـــ ــکٰافـْـ
@ALEF_KAF_NEVESHT