مرکز پژوهشی مبنا
🌐 مسائل مادر کشور... ⬅️ اختلال در کارآمدی نظام و گسترش احساس ناکارآمدی در میان مردم، شاید مهم‌ترین
👈 حاشیه‌نشینان را نباید به مردم حاشیه شهرها تقلیل داد. در حاشیه ماندگی، هم بعد جغرافیایی دارد و هم بعد نگرشی و ارزشی و حتی روشی. میزان این جمعیت بسیار قابل‌توجه است. 🔻 در این سپهر حاشیه‌نشینی را می‌توان از یک پدیده صرفاً کالبدی-اقتصادی به پدیده‌ای سیاسی-اجتماعی ارتقاء داد. امروزه حاشیه‌نشینی تبدیل به هویتی سیاسی شده و بر همین اساس توانایی جنبش اجتماعی و بسیج اجتماعی یافته است. این در حالی است که ساختارهای سیاسی در جمهوری اسلامی کمتر به این جنبش و خواسته‌های آن توجه دارند. حاشیه‌نشینی به‌عنوان یک مفهوم در مطالعات شهری قابلیت بازنمایی وضعیت این جمعیت را ندارد چراکه حاشیه‌نشینی در ایران، تبدیل به هویت سیاسی جدیدی شده است. این هویت تبدیل به جنبشی شده و توانایی بسیج اجتماعی دارد. از طرف دیگر ساختارهای سیاسی نظام، راهبردی برای این هویت جدید سیاسی ندارند و دو گروه سیاسی اصول‌گرا و اصلاح‌طلب اغلب طبقه متوسط را نشانه رفته‌اند و این قشر اجتماعی در نظام سیاسی نماینده‌ای ندارد. این روند موجب شده امیدی برای بهبود شرایط برای آن‌ها وجود نداشته باشد که نتیجه آن شکل‌گیری هویت شهروند عاصی در عرصه عمومی جامعه است. در این سپهر می‌توان از این قشر به‌عنوان قشر درماندگان یاد کرد که مفهومی فراتر از حاشیه‌نشینی است. تعریف و پذیرش این هویت سیاسی- اجتماعی در چارچوب قوانین راه‌حل عبور از این چالش است. 📌 لازم به توضیح است که باید بین در حاشیه ماندگان و معاندین و ضدانقلاب تفاوت قائل شد هرچند ممکن است در حاشیه ماندگان گاهی ابزاردست آن‌ها شده باشند. 🆔@mabna_center