. در حرم سلطان علی بن موسی الرضا علیه السلام دعاگوی شما هستم رضا جان ای غریب ساکن مشهد کبوتر شد دلم تا کوی تو پر زد آقا ممنون دوباره داده ای راهم ببخش آقا که من خیلی گنهکارم خطا کارم نبودم لایق لطفت رئوفی تو بازم کردی منو دعوت دوست دارم اگر چه نوکری پستم شدم مدیون گرفتی از کرم دستم شد از حُبّت خرابی دلم آباد با مِهر تو شدم از بند غم آزاد میام آقا حالا با دستای خالی نگاهم کن تویی که احسن الحالی رضا جانم دل خشکم رو دریا کن منو آقا سگ دربار زهرا کن شدی مسموم تو هم مظلوم زهرایی بمیرم که اسیر بغض اعدایی چقدر سخته تا حجره رفتنت با درد زمین خوردی چرا از بغض اون نامرد منو کشته با ناله رفتنت آقا توی حجره به خود پیچیدنت آقا خدارو شکر جواد اومد به بالینت تا که باشه دم مرگ تو تسکینت خدا رو شکر نشد رأست جدا آقا نشد دیگه رها جسمت توی صحرا نرفت رأست به روی نیزه ی اعدا نرفت جسمت به زیر سُمِّ مرکبها رضا جانم دلم رو باز هوایی کن منو آقا دوباره کربلایی کن ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .👇