. امام حسن مجتبی علیه‌السلام سالروز تخریب بقیع حسرتِ جنّت شده عطرِ همین گرد و غبار این حسن یعنی علیِ دیگری با ذوالفقار گرد و خاکِ صحنِ او داده به عالم آبرو آسمان با بردنِ نامش گرفته اعتبار هر چه باشد او ولیعهدِ علی شیرِخداست برقِ چشمش حیدری و چاره‌یِ خَصمش فرار ریشه‌هایِ فتنه‌یِ سرخِ جمل را او زده بی‌قراریِ علی را مثلِ مادر شد قرار آسمان با دیدنِ فرزندِ حیدر نعره زد لا فتی الّا علی لا سیفِ اِلّا ذوالفقار او که در کوچه عصایِ دستِ زهرا بوده است او که از مَحرم ندیده خیر در این روزگار بر دل و جانش اگر آتش هلائِل می‌زند می‌شود با روضه‌یِ گودالِ خون ابرِ بهار از غمِ سلطانِ بی‌غسل و کفن چشمِ حسن... می‌شود گریان میانِ ندبه‌یِ دوریِ یار .