یَابْنَ الرّضا... ای بهترین مضمون برای شعر گفتن! ای آرزوی مؤمنانْ از مرد و از زن! یَابْنَ الْحَسَن! یَابْنَ الرّضا! یا صاحِبَ الْاَمر! پیش تو در این آستان هستم من، ایمن تو آخرینْ معصوم، از اَبناءُ الرّضایی در مشهدش هستم دعاگوی فرج، من در بارگاهِ حضرتش یاد ظهورم دنیا شود در زیر پاهای تو گلشن ما " دست بر سر " را از او داریم بهرت از وصفِ عشقِ بين تان، شعر است الکن نزد ضریحِ حضرتش حتماً می‌‌آیی‌ شاید شود چشمم به دیدار تو روشن گر چه به ظاهر، پنجره‌فولاد باشد جنسش بُوَد از یاس، از شب بو، نه آهن این مرقد از عطر حضور تو مصفّاست خاری بُوَد در دیدگانِ هر چه دشمن از خوک، جز رجس و نجاست در نیاید لعنت به ملعونینِ شیطان‌واره‌ی کَن گردد رضا از مِدحَتِ تو بیشتر، شاد ای بهترین مضمون برای شعر گفتن! شنبه ۲۱ خرداد ۱۴۰۱