. عمری سر راه تو نشستم که بیایی گشتم همه جا در پی ات ای یار کجایی افتاده شرر بر دلم از داغ فراقت بیمار نگاهت شده ام جرعه دوایی هر لحظه به لب شور دعای فرج تو آخر بنشیند به هدف تیر دعایی ای شاه مرا هم بپذیر آیینه ام کن کارم شده پشت در این خانه گدایی مجنون توام سر به بیابان زده ام من تا بشنوم از کوی بهشت تو صدایی بگذار که یکبار ترا سیر ببینم با یاد تو من زنده ام ای عشق خدایی زیبایی روی تو کسی هیچ ندارد سخت است برایم بخدا درد جدایی بی روی دلارای تو عالم همه زشت است من با همه گفتم که تو یکروز میایی چشمم شده دریا زفراقت همه ی عشق دل فرش کف پای تو کردم که بیایی گوشواره؛ آقا بکجایی مردم زجدایی .