. خونم رو نکن بی نور چشم و چراغ خونم ای دار و ندار من ای وصله ی جونم از حال دلم تنها زهر ا تو خبر داری جز تو ندارم دیگه من یاور و یاری این پهلو به اون پهلو تا صبح میشی. بیداری جز گریه نمیاد ش از دست من کاری دستای ورم کردت دیگه نمیاد بالا کم تر کار خونه کن جون علی زهرا پیراهنه تو می گه از زخم روی پهلوت جای کبودی. پیداس از گوشه ی ابروت هر باری نگاهم تا می افته به میخ در زهرا میشه شرمنده از روی تو حیدر به چوبه ی در خوردش وقتی که پرت زهرا با گریه صدا کردی ای فضه بیا پشت در شعله ور دیدم تن تو می سوخت به سینه دیوار داشت مسمار تورو می دوخت 👇