💐
#مدح حضرت امیرالمومنین
🎤
#حاج_محمود_کریمی
نقشِ تو را زدند در آن خانه بیشتر
تا کعبه شد شبیه به بُت خانه بیشتر
بارِ خماریِ نفسِ ما از این به بعد
اُفتاده است گردن پیمانه بیشتر
حق می دهی که کافر زنجیری ات شویم
جمع است گِردِ زلفِ تو دیوانه بیشتر
زهرا اگر نگاه کند بر دو دستِ ما
پُر می شود زِ هدیه ی شاهانه بیشتر
خُم را شکسته ایم به سر،غرقِ باده ایم
تا هست عُمر رو به علی ایستادهایم
با تو شروع می کنم امشب طواف را
افطار میکنم به مِی ات اعتکاف را
از بس شکافِ کعبه مرا مستِ خویش کرد
هفتاد بار چرخ دهم آن مطاف را
دارد خدا جلوسِ تو را نقش می زند
بگذار رویِ دامنِ سبزت غلاف را
پایین بیا زِ پیشِ خدا تا که بنگری
جبریل گُم نموده سرِ این کلاف را
ایوانِ توست تا به ابد آرزوی چشم
جانم بخواه نعره زنم ای به روی چشم
تکیه بزن به هیبت پروردگاری ات
هو می کشم زِ طَنطنه یِ ذوالفقاری ات
تو ایستاده و ملک الموت می شود
در گیر و دار معرکه ، بازِ شکاری ات
حتیٰ خدا سروده برایت قصیده ای
مدحی برای لحظه ی دُل دُل سواری ات
عباس هم به پشت سرت مشق می کند
تقلیدِ ضربه های زمین کوبِ کاری ات
زینب چه داشت؟جز نفس مرتضی علی
زینب که بود؟سایه ی شیر خدا علی
ما را برای خانه ی خود پا دری ببین
تکه مذاب کوره ی آن زرگری ببین
ما را که در غبار مدینه نشسته ایم
مانند یازده پسرت مادری ببین
دارند صحن فاطمه را کار می کنند
جایی برای رفتگری نوکری ببین
وقت رکوع گِرد شما بال میزنیم
ما را برای هدیه انگشتری ببین
شکرش که زیرِ دِینِ علی پیر می شویم
عمریست با حسینِ علی پیر می شویم