#روضه_امام_رضا (ع)
#سیب_سرخی
در ازدحام خیل گدا جا اگر کم است
تشریف آورید دو چشمان ما که هست
جایی اگر نبود خدا را صدا کنید
باب الجواد و سایه ی ایوان طلا که هست
خوش گفته اند قطره که دریا نمی شود
هر یوسفی که یوسف زهرا نمی شود
***
خاک حجره مثل خاک کربلا سوزان نبود
لااقل تا لحظه ی آخر تنت عریان نبود
مانند مادرت شده ای، قد خمیده ای!
آقا چرا عبا به سرخود کشیده ای !؟
با درد کهنه ای به نظرراه می روی !؟
مانند مادرت چقدر راه می روی !
خون ِجگربه سینه به اجبار می دهی
راهی نرفته! تکیه به دیوار می دهی
اینجا مدینه نیست، چرا دلخوری شما !؟
درکوچه های طوس زمین می خوری چرا ؟
با «یاعلی» به زانوی خسته توان بده
خاک لباس های خودت را تکان بده
*نمی دونم با این بیت دل شما كجا میره،یكی مدینه میره،یكی گودال میره،یكی میره پهلو عمه جانش زینب،یكی میره مجلس ِ شام، نمیدونم حقش رو ادا می كنی یانه؟*
مقداری ازعبای شما پاره شد،ولی...
نیزه نزد کسی به تو ازکینه ی علی
اینجا کسی به پیرهن تو نظر نداشت
فکروخیال گندم ری را به سر نداشت
اینجا کسی به غارت انگشترت نرفت
چشمی به سمت مقنعه ی خواهرت نرفت
ای حسین
مردم نیشابور خیلی با احترام آقا رو تشییع می كنند، بمیرم برات امام رضا.. شما رو كفن كردن،رو تابوت شما گل ریختن،با احترام بردن، لایوم كیومك یا اباعبدالله
آقا نبودی جدت حسین رو غروب عاشورا،اسباشون رو نعل تازه زدن،بر بدن حسین تاختند و جلوی زن و بچه اش،لباساش رو كندن و شمر نامرد نشسته بود رو سینه ی حسین، زینب بالای گودال ایستاده، وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ،حسین...*
ای تشنه لب حسین جان