. سبک دستِ ما و دامنِ تو ..... کوچه‌ای که فاطمی شد رزقی غیرِ غم نداره مادری که حیدری شد گنبد و حرم نداره کینه‌یِ مدینه آتیش زد به سینه مادر خورده زمین چشماش نمی‌بینه مادر مادر مادر /۴/ وقتی از خونه می‌رفتی دستِ داداشو گرفتی حالا دستِ مجتبی رو می‌گیری یه وقت نیفتی‌ تو کوچه مادرم چی اومد به سرت سر در نمی‌آرم‌ عصاته‌ پسرت مادر مادر مادر /۴/ چادرت چرا خاکیه غرقِ خون و غرقِ دوده‌ گوشواره‌ت کجا جا مونده رنگ و روت چرا کبوده از چشمایِ حسن داره خون می‌باره دستِ مادرِ من به رویِ دیواره مادر مادر مادر /۴/ آسمون به حالِ مادر حق داره اگه بباره‌ تنها تکیه‌گاهِ حیدر افتاده و جون نداره حتّی تویِ خونه روشو می‌پوشونه مونده تو صورتش از کوچه نشونه .👇