. علیه السلام بند اول: امان از زندون امان از هارون بمیرم آقا که بودی دلخون شکنجه میدادن تو رو آقا یه عده رذل و پستِ بی حیا می بستن درها رو به روی تو از روی ظلم و کینه و جفا واااای میزدن چه بی امون تازیانه، خیزرون شد لب و تنت آقا خونی و چه ناتوون وااااای ( موسی بن جعفر واویلا ۳) بند دوم: (زبان حال) خدایا پیرم از دنیا سیرم چه غریبونه دارم میمیرم با بی رحمی دائم میزدنم دریای زخم روی بدنم لحظه ی آخر گریه میکنم واسه داغِ جد بی کفنم واااای شعله وره خیمه ها مونده زیر مرکبا پیر مردی اومد و میزدش با یک عصا وااااای ای وای ای وای ای وای ای وای ✍️به قلم: (یاحسین) .👇