. یک روز تشنه مانده ام و رفته ام ز تــاب یادم رسیـد تشنگــی کودک ربــــاب   افطـــار شد ، روی لبــــم بود زمزمـــــه "کودک چقدر می خورد از نهر آب ، آب" .