. و توسل شب نزدهم ماه رمضان حاج مهدی رسولی بنده‌ی رو سیاه دوباره امید به بخشش تو داره خودت مگه نگفتی برگردد حالا با دل پر غم و درد دلی که از تو حتی یک دم نمی‌شه دل سرد شنیدم این شبا می‌بخشی به عشق مرتضی می‌بخشی هر کی با هر حالی بیاد و یه جا می‌بخشی درست شنیدم همه هم می‌دونن هر جا برن آخر با این باید فقط پیش خودت بمونن(الهی العفو) من اومدم بگم فقط که یه جوری شرمنده‌ام ازت که چیزی برا گفتن ندارم فقط بزار به حال زارم یه کم ببارم می‌بینی بی تو کم آوردم هرجا پیشم تو بودی بردم تو این شلوغیا خودم رو به تو سپردم کاش کمکم کنی که نیمه جونم کاش همیشه به یاد تو بمونم کاش یه نماز پشت سرت بخونم مسجد کوفه و یه نجوا می‌گه خدا به حق زهرا بیا تموم کن این فراغ رو می‌بین این حرم اشتیاق رو با خون فرقم بیا روشن کن این رواق رو یه عمره سجره کردم اصلا به شوق این ضربه‌ی دشمن ضربه‌ای که فردا می‌شه عمو آهن من تازه دست داشتم و خوردم زمین بمیرم عباس یل ام البنین زدن حالا که مشک آبو تا نبینم اشک ربابو کجایی ای عمود آهن بیا و بغض تو و دشمن یه کاری می‌کنه که دیگه چیزی نمونه از سر من بزن نبینم دیگه غم رو زمین افتادن علم رو لحظه‌ی حمله کردن یه لشکر به سمت حرم رو .👇