. رسم هر پروانه باشد عاقبت پر سوختن گردشِ بر گرد شمع و مثل دلبر سوختن بهر آغاز وصال و بهر پایان فراق راه و رسم عاشقان این است ، بهتر سوختن فاطمه آموخت تا محشر به هر پروانه ای می شود در پشت در از بهر حیدر سوختن می شود در برف یا جنگل میان کوهها سید ابراهیم بود و مثل مادر سوختن می شود از طعنه ها آتش گرفت و دم نزد می شود همچون بهشتی پای رهبر سوختن گاه آتش نیست لازم می شود در پای دوست چون «علی وردی» ز صدها زخمِ خنجر سوختن خیمه ها آتش گرفت و دختری می سوخت وای قلب سقا سوخت آن شب ، گاه معجر سوختن کربلا تا شام پی در پی ز زخم کعب نی می شود آتش گرفت و بار دیگر سوختن بر «رئوفی» یاد ده امشب میان روضه ها بر عزیز فاطمه هر شب مکرر سوختن ✍ .