. 📋  تو کوچه‌مون اومدن این خونه رو چشم زدن کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ  تو کوچه‌مون اومدن این خونه رو چشم زدن ما هر چی خوبی کنیم مردم این شهر بدن این خونه حقش هیزم و حقش آتیش و دود نبود گلی که پیغمبر امانت داده بود کبود نبود دیدن که خوشبختی عزیز گفتن خرابش می‌کنیم علی رو توو مدینه از خجالت آبش می‌کنیم  بد زدنت جلو چشای حسنت  نَاحِلَةَ اَلْجِسْمِ شدی و چیزی نمونده از بدنت  آه فاطمه غم من و چاه فاطمه  روضه جان‌کاه فاطمه آه فاطمه   «یافاطمه یازهرا، یافاطمه یازهرا» فاطمه حیدر که داشت، این خونه هم در که داشت بدون اذن اومدن، این زن یه شوهر که داشت تو پشت در بودی زدن، انگار نبود این کافی و نمیدونم چرا زدن، اون لگد اضافی رو چند ضربه محکم‌تر زدن، بد کاری با حیدر کنند یه کاری کردند با غلاف، غسل تو رو سخت‌تر کنند درد می‌کشی، همش آه سرد می‌کشی تو هرچی درد داری و از، قنفذ نامرد می‌کشی  آه فاطمه غم من و چاه فاطمه  روضه جان‌کاه فاطمه آه فاطمه   «یافاطمه یازهرا، یافاطمه یازهرا» فقط یه خواهش همین، اشک حسن رو ببین بهم نگفتی چه طور توو کوچه خوردی زمین دیگه باید بگیم روزای خوب ما یادش بخیر از بعد کوچه‌ خنده‌های مجتبی یادش بخیر شب تولد حسین اون لحظه‌ها یادش بخیر رفتیم برای اولین بار کربلا یادش بخیر آه کربلا حسین تشنه بی‌ردّا مادر و میزنه صدا، می‌خوره نیزه بی‌هوا آه فاطمه دورش و میگیرن همه یکی بی‌سر توو قتلگاه، یکی بی‌دست توو علقمه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👇👇