آه... نفرین به ظَلَمه‌ای که اهلبیت ما را در پی مرکب هایشان دواندند ... در نقل‌ها آمده است: متوکّل ملعون در روز عید فطر سال ٢۴٧ه‌ق، دستور داد تا هنگام نماز عید، بنی هاشم با پای پیاده در جلوی مرکب او حرکت کنند تا ضمن این دستور، إمام هادی علیه‌السّلام را نیز مجبور به این عمل کند. لذا مأموران متوکل به خانهٔ امام هادی علیه‌السلام ریختند و آن حضرت را از خانه بیرون کشیدند. 📋 وَ تَرَجَّلَ أَبُو الْحَسَنِ علیه‌السلام وَ اتَّکَأَ عَلَی رَجُلٍ مِنْ مَوَالِیهِ ▪️از قضا إمام علیه‌السّلام حال مساعدی نداشتند و بر شانه یکی از دوستان‌شان تکیه زده و به سختی حرکت می‌کردند. 🥀 هاشمیان از دیدن این حالت إمام علیه‌السّلام طاقت از دست دادند و به محضر إمام عرضه داشتند: ای مولای ما! در این عالم کسی جز شما نیست که مستجاب الدعوه باشد؛ آیا دعا نمی‌فرمایید تا خداوند شرّ او را از شما کم کند؟ إمام علیه‌السّلام فرمودند: 📋 فِی هَذَا الْعَالَمِ مَنْ قُلَامَةُ ظُفُرِهِ أَکْرَمُ عَلَی اللهِ مِنْ نَاقَةِ ثَمُودَ ، لَمَّا عُقِرَتِ النَّاقَةُ صَاحَ الْفَصِیلُ إِلَی اللهِ تَعَالَی فَقَالَ اللهُ سُبْحَانَهُ تَمَتَّعُوا فِی دارِکُمْ ثَلاثَةَ أَیَّامٍ ذلِکَ وَعْدٌ غَیْرُ مَکْذُوبٍ. 🔻در این عالَم کسی هست (یعنی خود امام علیه‌السلام) که ریزه های ناخن او نزد خدا محترم‌تر از ناقه قوم ثمود است، وقتی ناقه کشته شد صیحه‌ای به سمت خدا زد و خداوند فرمود: سه روز مهلت داده می‌شوید و این وعده‌ای است که دروغ در آن نیست. 🔹 بعد از این واقعه ، فرمایش إمام هادی علیه‌السّلام به وقوع پیوست و متوکّل پس از این هتک حرمت عظیم که به إمام هادی علیه السّلام نمود سه روز بیشتر زنده نماند و بعد از سه روز به قتل رسید و به خالدینِ در جهنم پیوست. 📚بحارالأنوار ج۵۰ ص۲۰۹. آه یا امام هادي... این «حالِ بیمار» شما و «دنبال مرکب دواندن» شما، دل ما به آن ساعتی می‌کشاند که مقاتل نوشته‌اند: 📋 ساقَ القومُ حَرَمَ رَسولِ اللّه صلی‌الله‌علیه‌وآله كَما تُساقُ الأُسارىٰ، ▪️همانگونه که اسیران جنگی را می‌کشانند، حرم رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله نیز به دنبال مرکب‌هایشان می‌کشانند. 📋 و عليُّ بن الحُسين مَريضٌ، مَغلولٌ مُكبَّلٌ بالحَديدِ، قد نَهَكَتهُ العِلّةُ. ▪️(یا امام هادی! دیگر شما را به غُل و زنجیر نبسته بودند اما) حضرت علی بن الحسین علیهماالسلام را با اینکه به شدت بیمار بود، در غل و زنجیر بسته بوده‌اند، به گونه‌ای که سر تا پایش در آهن بود و این حالت او را از پای انداخته بود... 📚مثیر الاحزان ص۴۵ 📚مقتل الحسين علیه‌السلام، خوارزمی، ج۲ ص۴۰ بی هوا درب خانه‌ات وا شد عده‌ای نانجیب آمده‌اند بین سجده، بدون عمامه پیِ تو ای غریب آمده‌اند من بمیرم که پیش چشمانت سَبِّ جدِّ گرامی‌ات کردند دل هفت آسمان به درد آمد بس که بی‌احترامی‌ات کردند می‌کِشد با دو دستِ بسته تو را دل به تقدیر داده بودی تو دشمنانت سوار بر مرکب پشت مرکب پیاده بودی تو جان فدایت که روضه‌خوان بودی یادِ نور دو عین افتادی عقب قافله زمین خوردی یادِ بنتُ الحسین افتادی جان به قربان آن امامی که دستهایش میان زنجیر است علتِ بُردنش به بزم شراب به گمانم به قصد تحقیر است... (ع) (ع) به کانال آموزش مداحی و اشعار مناسبتی بپیوندید 👇👇👇👇👇 @madahi313