✍ سیدبن طاووس نوشته: "ثُمَّ خَرَجَ عَبدُاللهِ اِبن حسن." اومد از خیمه ها بیرون. "وَ هُوَ غُلَامٌ لَمْ يُرَاهِقْ" هنوز بالغ نشده بود. نوشته "مِنْ عِنْدِ النِّسَاءِ.یعنی کنار زن ها بود. ▪️اگر تو خیمه مردها بود که شهید شده بود. کسی باقی نمانده بود جز زین العابدین "يَشْتَدُّ حَتَّى وَقَفَ إِلَى جَنْبِ الْحُسَيْنِ علیه السلام" دوید اومد کنار عمو ایستاد.. ." فَلَحِقَتْهُ زَيْنَبُ بِنْتُ عَلِيٍّ لِتَحْبِسَه" زینب سراسیمه می دوید سمت قتلگاه بچه رو نگه داره. "فَأَبَى وَ امْتَنَعَ امْتِنَاعاً شَدِيداً" امتناع کرد، خودش رو از دست های عمه رها کرد. صدا زد"وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُ عَمِّي"از عموم جدا نمیشم دستش رو سپر کرد. چرا دستش سپر شد؟ "فَأَهْوَى بَحْرُ بْنُ كَعْبٍ بِالسَّيْفِ" اون ملعون شمشیر رو بالا آورد .نوجوون صدا زد:"يَا ابْنَ الْخَبِيثَةِ" ای پسر زن ناپاک! "أَتَقْتُلُ عَمِّي؟" تو میخوای عموی من رو بکشی؟ "فَضَرَبَهُ بِالسَّيْفِ" شمشیر رو به نیت امام‌حسین پایین آورد. "فَاتَّقَاهَا الْغُلَامُ بِيَدِهِ" دست رو سپر کرد "فَأَطَنَّهَا إِلَى الْجِلْدِ" دست به پوست آویزان شد. "فَإِذَا هِيَ مُعَلَّقَةٌ فَنَادَى الْغُلَامُ يَا عَمَّاهْ" صدا زد عمو. .بعضی مقاتل نوشتن صدا زد:"یا اُمّاه" بابام می گفت برامون چنان به بازوی مادرش زدن. "فَأَخَذَهُ الْحُسَيْنُ علیه السلام" افتاده وسط قتلگاه،بچه رو به سینه چسبانید. "وَ ضَمَّهُ إِلَيْهِ وَ قَالَ يَا ابْنَ أَخِي اصْبِرْ عَلَى مَا نَزَلَ بِكَ " برادرزاده صبر کن. "وَ احْتَسِبْ فِي ذَلِكَ الْخَيْرَ" به حساب خدا بذار. "فَإِنَّ اللَّهَ يُلْحِقُكَ بِآبَائِكَ الصَّالِحِينَ..." @madahi313