#شب سوم محرم حضرت سلام الله علیها (بند اول ) ای بابای خوب من ، خوشحالم که اومدی تو شام خرابه ام ، به من هم سری زدی حق داری نشناسی منو حالا منم سه ساله دخترت بابا ببین که صورتم شده نیلی شدم شبیه مادرت زهرا افتادم ، رو خاک کربلا منو زدن افتادم ، تا اینکه بی هوا منو زدن افتادم ، با تازیانه ها منو زدن بابا (منو ببر بابا جونم ۳ منو ببر از اینجا ) (بند دوم ) از شام بلا بگم ، از طشت طلا بگم از درد و مصیبتام، بابا از کجا بگم به ما میگفتن خارجی بابا با دستاشون نشون دادن ما رو تاگفتیم از نسل علی هستیم محکم تر با سنگ زدن ما رو جون دادم ، توی محله ی یهودیا جون دادم ، وقتی که ما شدیم انگشت نما جون دادم ، کشیدن معجرو از سرِ ما بابا (منو ببر بابا جونم ۳ منو ببر از اینجا ) (بند سوم ) هر چند توی این مسیر ، سر تا پام شده کبود اما دلگرمی من ، رو نیزه سر تو بود خودت میدیدی از بالای نی برای ما سپر میشد عمه وقتی میدید اشکای ربابو خیلی خون جگر میشد عمه ای بابا ، روی لباته جای خیزرون ای بابا ، خودم دیدم که میزد بی امون ای بابا ، بازم برای من قرآن بخون بابا (منو ببر بابا جونم ۳ منو ببر از اینجا ) شاعر : محمد ابراهیم واعظی @rozevanoheayammoharramsoghandi